28 اسفند 1397 0 28 آشنایی با حسابداری .
اصول عمومی پذیرفته شده ی حسابداری (GAAP) راهنمایی های لازم و اصول حسابداری را ارائه داده است تا مفاهیم حسابداری بهتر درک شوند. در ادامه کاملترین لیست اصول و فرضیات حسابداری به همراه توضیحات هر کدام ارائه شده است. با لایواکانتینگ همراه شوید:
1. فرض تفکیک شخصیت (Economic Entity Assumption)
حسابداران تمامی تراکنش ها و رویدادهای مالی یک شخصیت حقوقی را از مالک/مالکان آن جدا در نظر می گیرند در واقع هر واحد تجاری مستقل از صاحبان آن در نظر گرفته می شود. برای اهداف قانونی، یک شخصیت حقوقی و صاحب آن یک موجودیت در نظر گرفته می شوند ولی برای اهداف حسابداری؛ دو موجودیت مستقل و جدا از هم در نظر گرفته می شوند.
2. فرض واحد پولی / فرض واحد اندازه گیری (Monetary Unit Assumption)
فعالیت های مالی و گزارش گیری های مالی هر کسب و کار بر اساس پول ثبت و اندازه گیری می شود. به عبارتی بهتر پول واحد اندازه گیری مبادلات حسابداری فرض گردیده است.
3. فرض دوره مالی (Time Period Assumption)
در این اصل حسابداری فرض می شود که ممکن است فعالیت های پیچیده و مداوم یک کسب و کار در فواصل زمانی نسبتا کوتاه و متمایز (در یک دوره مالی) به عنوان مثال دوره ی پنج ماهه تا 29 اسفند 97 یا 5 هفته منتهی به شهریور 98 گزارش گیری شود. برای بازه های زمانی کوتاه تر، بیشتر احتمال می رود که نیاز به تخمین مقدار حسابدار باشد.
این مسئله بسیار ضروری است که دوره ی مالی (یا بازه ی زمانی) در بالای گزارشات صورت سود و زیان؛ صورت حساب حقوق صاحبان سرمایه و گزارش گردش حساب ها قید شود. نوشتن تاریخ به صورت "29 اسفند" مناسب نیست. بهتر است به صورت بازه ای قید شود. به عنوان مثال هفته ی منتهی به 29 اسفند 97، سه ماه منتهی به 29 اسفند 97، سال منتهی به 29 اسفند.
4. اصل بهای تمام شده (Cost Principle)
از دیدگاه یک حسابدار؛ واژه "هزینه" به مقدار خرج شده (نقدی و یا معادل نقدی) در زمانی که یک آیتم بدست می آید، اطلاق می شود خواه این خرید یک سال قبل انجام شده باشد، خواه 30 سال پیش. به همین دلیل مقداری که در صورتهای مالی نشان داده می شود به مقدار هزینه ی تاریخی مربوط است.
به دلیل این اصل حسابداری، مقدار دارایی ها مطابق با تورم تنظیم نمی شود. در واقع ، به عنوان یک قاعده کلی، مقدار دارایی ها به گونه ای نیست که منعکس کننده هر نوع افزایش ارزش باشد. از این رو مقدار دارایی، منعکس کننده ی مقدار پولی که شرکت در ازاء فروش دارایی خود به قیمت روز بدست می آورد؛ نیست. اگر شما می خواهید ارزش واقعی دارایی های بلندمدت شرکت را بدانید، نمی توانید آن را از صورتهای مالی شرکت بدست آورید و به یک ارزیابی کننده ی شخص ثالت نیاز دارید.
5. اصل افشا (Full Disclosure Principle)
اگر اطلاعات مشخصی برای سرمایه گذار و یا وام دهنده با اهمیت است، آن اطلاعات باید توسط صورتهای مالی و یا در یادداشت های صورتهای مالی مشخص باشد. به همین دلیل است که "پانوشت" ها به صورت های مالی افزوده می شوند. برای مثال یک شرکت برای دعوی قضایی خوانده می شود تا مقدار پول خود را مشخص کند.هنگامی که صورتهای مالی آماده می شود روشن نیست که آیا شرکت قادر خواهد بود از خود دفاع کند یا اینکه آیا ممکن است طرح دعوی را از دست بدهد.
شرکت ها معمولا سیاست های حسابداری مهم خود را به عنوان اولین یادداشت در صورت های مالی می نویسند.
6. اصل تداوم فعالیت (Going Concern Principle)
این اصل حسابداری فرض م ی کند که فعالیت های یک شرکت به اندازه ی کافی بلندمدت خواهد بود تا به اهداف و تعهدات خود عمل کند و در آینده به صورت پیش بینی شده منحل نمی شود. اگر وضعیت مالی شرکت به صورتی است که حسابدار معتقد است که این شرکت قادر به ادامه فعالیت نخواهد بود، حسابرس باید این ارزیابی را افشا کند.
اصل تداوم فعالیت این امکان را به شرکت میدهد که هزینه های پیش پرداخت را به دوره ی مالی بعد منتقل کند.
7. اصل تطابق هزینه (Matching Principle)
این اصل مستلزم استفاده از مبنای تعهدی حسابداری است. اصل تطابق هزیه نیاز دارد که هزینه ها با درآمدها همخوانی داشته باشند. برای مثال کمیسون های فروش می بایست زمانی که فروش انجام شد؛ محاسبه شوند ( و زمانی که کمیسیون ها پرداخت شدند؛ گزارش نمی شوند).حقوق کارمندان به عنوان هزینه در هفته ای که کارکنان در آن کار میکنند؛ گزارش می شود و نه زمانی که حقوق آنها پرداخت شد. اگر شرکت مقرر کرده است که 1درصد از سود شرکت را به عنوان جایزه در 15 فروردین 98 به کارمندان خود بدهد؛ و در انتهای سال 98 هنوز آن را پرداخت نکرده است، باید آن را به صورت بدهکاری 98 ثبت کند.
8. اصل تحقق درآمد (Revenue Recognition Principle)
بر مبنای حسابداری تعهدی (برخلاف حسابداری مبتنی بر پول نقد)، درآمد؛ به محض فروش یک محصول و یا ارائه خدمات؛ صرفنظر از زمانی که وجه آن واقعا دریافت می شود؛ ثبت می شود. تحت این اصل حسابداری، یک شرکت می تواند 20 میلیون ریال درآمد را در یک ماه گزارش کند در حالیکه در واقعیت 0 ریال نقدی دریافت کرده است.
9. اصل اهمیت (Materiality)
با توجه به این اصل حسابداری در صورتی که مقدار ناچیز باشد، یک حسابدار می تواند اجازه ی این امر را داشته باشد که یک اصل حسابداری دیگر را نقض کند. یک تشخیص و قضاوت حرفه ای برای تصمیم گیری در این رابطه که آیا مقدار ناچیز است یا خیر ، لازم است.
برای مثال خرید یک پرینتر 150 هزار تومانی برای یک شرکت که میلیون ها تومان درآمد دارد ناچیز است. به این دلیل که پرینتر برای 5 سال استفاده می شود؛ اصل تطابق هزینه حسابدار را پرداخت هزینه طی پنج دوره ی مالی بعد هدایت می کند. اصل اهمیت به حسابدار این امکان را می دهد که اصل تطابق را نقض کند و این مبلغ را به طور کامل در سال اول خرید پرداخت کند. توجیه این کار این است که پرداخت 150هزار تومان به صورت یکجا به جای پرداخت سالانه 30هزار تومان، مشکلی برای شرکت ایجاد نمیکند.
10. اصل محافظه کاری (Conservatism)
اگر م وقعیتی پیش بیاید که در آن دو گزینه ی قابل قبول برای گزارش وجود داشته باشد، اصل محافظه کاری حسابدار را به انتخاب گزینه ای که نتیجه ی درآمد خالص کمتر و یا مقدار دارایی کمتر است، هدایت می کند.
این اصل منجر به این مسئله می شود که حسابدار زیان را پیش بینی و یا فاش کند اما برای سودآوری کاربردی ندارد.
منبع مقاله لاتین : principles/explanation
مقالات مرتبط